دنیای تنهایی
آدمی وقتی تنهاست ، دنبال یک دوست می گردد ،
و هنگامی که او را پیدا می کند ، دنبال عیبهایش می گردد ،
و هنگامی که او را از دست می دهد ، دنبال خاطراتش می گردد ،
و این درست همان لحظه ای است که دوباره تنها می ماند ...
عجیب حکایتی است این تنهایی مدرن ما آدمها ....
تولد و مرگ
تا حالا به واژه تولد و مرگ فکر کردی ؟
به نظرت تولد نوعی مرگ نیست ؟
و یا مرگ نوعی تولد نیست ؟
کدومش دوست داشتنی تره ؟
کدومش با روح تو سازگار تره ؟
اگر قرار باشه همین الان یکی از این دو تا رو انتخاب کنی ، یعنی همین الان ، یا دوباره متولد بشی و یا زحمت و کم کنی و بری ، کدومش رو انتخاب می کنی ؟
اگر الان فرشته ای تشریف بیاره و به جنابعالی ابلاغ کنه که رفتنی هستی ، چکار میکنی ؟
و اگر بگه قراره دوباره متولد بشی ، چی ؟
دوست داری کجا متولد بشی و کجا بمیری ؟
به نام هستی بخش یکتا
اولش سلام به اونایی که میبینن و اونایی که میخونن ، چون اولین یاداشتی که مینویسم .
دومشم اینکه مهم نیست کیا میبینن و کیا میخونن !
سومش اینکه همیشه مطلبها یا گفته ها و نوشته ها نباید خیلی سنگین و رنگین و خوشگل و به گفته امروزیها بیان منطقی باشه .
اصلاً اونایی که از منطق بیان حرف میزنن اول بگن از کدوم منطق دارن حرف میزنن و منطقشون چه شکلیه ؟ تا بعدش . بگزریم ...
خلاصش اینکه میخوای بخون میخوای نخون ، ولی اگر خوندی بالا غیرتاً هر چی فهمیدی بگو .
اگرم خوندیو همون اولش خندیدی به ریش نویسنده ، عیبی نداره . چون مسخره کرن و خندیدن از روی مسخرگی هم خودش فلسفه ای از منطق داره . آخرشم اینکه اگه خندیدی و خسته نشدی دوباره بخون . حالا .........
دیدم آقائی که هی خط میکشید وز برای رسم زحمت می کشید
گفتمش آقا چرا خط می کشی وز برای رسم زحمت میکشی
گفت من تنها نیم خط می کشم وز برای رسم زحمت می کشم
دیگران نیز همچو من خط می کشن وز برای رسم زحمت می کشن
منتظر بیان و نظر عالی یا عالیه میمونم .
تا بعد خدا نگهدار .